English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6060 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
notarization U گواهی محضری و رسمی
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
natarize U محضر داری کردن گواهی رسمی کردن
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
copies U رونوشت
transcript U رونوشت
carbon copies U رونوشت
carbon copy U رونوشت
transcripts U رونوشت
copied U رونوشت
repeats U رونوشت
repeat U رونوشت
copying U رونوشت
copy U رونوشت
transcript U نسخه رونوشت
carbon copy U رونوشت کاربنی
transcripts U نسخه رونوشت
office copy U رونوشت مصدق
make a copy of U رونوشت برداشتن
replication U رونوشت دفاع
carbon copies U رونوشت کاربنی
transcribed U رونوشت برداشتن
letter book U کتاب رونوشت
certified copy U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت گرفتن
counterparts U همکار رونوشت
facsimiles U رونوشت مصدق
facsimile U رونوشت گرفتن
facsimile U رونوشت مصدق
transcribing U رونوشت برداشتن
cetified copy U رونوشت مصدق
transcribes U رونوشت برداشتن
counterpart U همکار رونوشت
letter book U رونوشت نامه
dump U رونوشت انباشتن
memory dump U رونوشت ازحافظه
exact copy U رونوشت عین
transcribe U رونوشت برداشتن
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
deed of poll U سند بدون رونوشت
transcription U سواد برداری رونوشت
true copy U رونوشت مطابق با اصل
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
transcriptions U سواد برداری رونوشت
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
warrant U گواهی
oral evidence U گواهی
warranted U گواهی
warranting U گواهی
warrants U گواهی
certificate U گواهی
certification U گواهی
certificates U گواهی
depositions U گواهی
grade U گواهی
witnesses U گواهی
mark U گواهی
witnessed U گواهی
witnessing U گواهی
reference [testimonial] U گواهی
report U گواهی
evidence U گواهی
testimony U گواهی
attestation U گواهی
witness U گواهی
certificate [official document] U گواهی
attestation U گواهی
testimonies U گواهی
deposition U گواهی
legalization U گواهی
certificate of origin U گواهی مبدا
certificate of quality U گواهی کیفیت
certificate of survey U گواهی بازرسی
certifies U گواهی کردن
certificate of origin U گواهی مبداء
certificate of quantity U گواهی کمیت
certify U گواهی کردن
certificate of weight U گواهی وزن
certified U گواهی شده
certificating of quantity U گواهی کمیت
certificate of receipt U گواهی وصول
certifying U گواهی کردن
certificate U گواهی نامه
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificate of survey U گواهی بازدید
certificate of receipt U گواهی رسید
certificate of measurement U گواهی وزن
call to witness U گواهی خواستن از
certificates U گواهی نامه
back letter U گواهی تضمین
bear testimony U گواهی دادن
birth certificate U گواهی تولد
call in evidence U گواهی خواستن از
certificate of a doctor U گواهی پزشک
certificate of analysis U گواهی بررسی
certificate of inspection U گواهی بازرسی
bear witness U گواهی دادن
certificate of health U گواهی بهداشت
certificate of deposit U گواهی سپرده
certificate of compliance U گواهی تطبیق
certificate of damage U گواهی خسارت
affiant U گواهی نویس
witnessing U گواهی دادن
warrant U گواهی کردن
warrant U گواهی حکم
warranted U گواهی کردن
warranted U گواهی حکم
warranting U گواهی کردن
warranting U گواهی حکم
testimonial U گواهی نامه
warrants U گواهی کردن
certificate of measurement U گواهی مقدار
testimonials U گواهی نامه
witness U گواهی دادن
witnessed U گواهی دادن
witnesses U گواهی دادن
certificate of death U گواهی فوت
bill of health U گواهی تندرستی
treasury warrant U گواهی خزانه
to bear witness U گواهی دادن
testis U تخم گواهی
license U گواهی نامه
licensing U گواهی نامه
deposition U گواهی کتبی
depositions U گواهی کتبی
bill of health U گواهی بهداشت
speak well for U گواهی دادن
quality certificate U گواهی کیفیت
qualifying certificate U گواهی صلاحیت
evidence U ملاک گواهی
to bear testimony U گواهی دادن
to call in evidence U گواهی خواستن از
interim certificates U گواهی موقت
insurance certificate U گواهی بیمه
warrantable U قابل گواهی
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
warrants U گواهی حکم
death certificate U گواهی فوت
death certificates U گواهی فوت
testified U گواهی دادن
testifies U گواهی دادن
testify U گواهی دادن
testifying U گواهی دادن
inspection certificate U گواهی نظارت
inspection certificate U گواهی بازرسی
attests U گواهی دادن
false testimony U گواهی کذب
false evidence U گواهی کدب
deposes U گواهی دادن
depose U گواهی دادن
attesting U گواهی دادن
deposing U گواهی دادن
attested U گواهی دادن
attest U گواهی دادن
certification U گواهی کردن
certified check U چک گواهی شده
health certificate U گواهی بهداشت
deponent U گواهی نویس
certifier U گواهی کننده
attestor U گواهی دهنده گواه
hearing of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
presage U گواهی دادن بر خبردادن از
bill of health U گواهی صحت مزاج
Recent search history Forum search
2make the case? به فارسی چی میشه
1چطور هستی
1سلام
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
2crucification
3ترجمه می توانی نیایی
0شما هم همین طور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com